جیگر مادر و بابا

پدرانه، دخترانه، مادرانه

اسب تو خوب نیس، اسب بابایی بهتره ببین چقد اسبش بلنده. بابایی تند برو ، مادر تو هم بیا سوار شو! بابایی برو کنار مبل وایسا اینجا ایستگاه قطا... نه ایستگاه اسبه!   پ ن 1: بابایی می خواد بشینه و تو اسب سواری! پ ن 2: بابایی نماز می خونه و تو اسب سواری! پ ن 3: بابایی داره حرف می زنه و تو اسب سواری! پ ن 4: بابایی تلویزیون می بینه و تو اسب سواری! پ ن یکی مونده به آخر: وقتی بابایی یه بوس می خواد تو پا میذاری به فرار! پ ن آخر: وقتی بابایی خوابیده شروع می کنی به بوسیدنش!     من که نتونستم برا خرس پاندا و خرگوش چوبی، الاکلنگ بسازم، فقط تو...
15 آبان 1391

باز هم باران

این موهبت الهی است صبح چشم بگشایی و یادت بیاید دوستی داری آبی تر از آسمان، زلالتر از شبنم و روشن تر از صبح. صبح زیبایت بخیر!     هر وقت دلت گرفت...بی حوصله شدی....آرامش نداشتی و نمی تونستی مثبت بین باشی یه حمد بخون و لبخند بزن! تا معجزه سرچشمه عشق رو ببینی!   حالا اگه خواستی برو به ادامه مطلب ... حرف ها سه دسته اند:   دسته اول: شنیدنی ها،   دسته دوم: نوشتنی ها،   و دسته سوم: قورت دادنی ها و خوردنی ها و دم بر نیاوردنی ها   دو تای اول سبک ات می کنند و سومی سنگین ات ...! (ما که بیشتر وقتا می خوریمش ولی هنوز سنگین نشدیم! ) ...
15 آبان 1391

سالگرد ازدواج

همسر بی نظیرم در کنار تو بودن یعنی نهایت خوشبختی من آرامشی می دهی وصف ناشدنی... عیدت مبارک!     یه چیزی بگم؟... تو رو با دنیا عوض نمی کنم! ...
13 آبان 1391

در هوای علی ...

        عید اکمال دین،                سالروز اتمام نعمت                         و هنگامه اعلان وصایت                                و ولایت امیرالمومنین، امام علی علیه السلام تهنیت باد.     دین چیزی کم داشت و فاصله‏ اش تا کامل شدن، علی ...
10 آبان 1391

روزهای بودنت...

1111 روزه شدنت مبارک!     دیشب اتفاقی روزهای بودنت رو حساب کردم و رسیدم به این عدد! و بعدش گفتی .... - مادر جون میای بازی کنیم؟؟؟ - چی بازی کنیم؟ - .... (سکوت) - نقاشی خوبه؟ - .... (سکوت) - عروسک انگشتی خوبه؟ - مادر هیچی نگو! دارم فکر می کنم!!! - من فدای اون فکر کردنت عزیزممممممممم . مگه تو فکر هم داری؟ - آره مثله خودت که فکر داری!!!         میلاد امام هادی (ع) مبارک! «نیمه ذی‏ الحجه» است و ملائک مشتاق به خاک آمده‏ اند تا قدم‏ های آسمانی دهمین بهار از راه آمده را بوسه‏ باران کنند....
9 آبان 1391

جوجه رو بده....نه جوجه خودمه!

پاییزه و پاییزه         برگ درخت می ریزه هوا شده کمی سرد         روی زمین پر از برگ ابر سیاه و سفید         رو آسمون رو پوشید....   صبح ها با شادی لباس می پوشی و کیفتو بر میداری و میریم سرای محله، خانه اسباب بازی! اما بیشتر از یک ساعت دوست نداری اونجا بمونی. همین که یک ساعت گذشت میای بیرون و میگی: من اونجا تنها شدم...دلم می خواد پیش تو باشم...بیا با هم بریم پارک  و اینجوری میشه که از سرای محله میایم بیرون!     اینم آخرین ورژن کوثر خانم (همین 2 ...
6 آبان 1391

هر چه می خواهد دل تنگت بخواه!!!

امشب، شب نهم ذی الحجه: از شبهاى پر بركت و شب مناجات با خدا، برآورنده حاجات، است‏ و توبه در این شب پذيرفته و دعا در آن مستجاب است .   فردا، روز عید عرفه: عرفه یک هدیه است از طرف خدا برای بنده های دلتنگش. برای آن هایی که خیلی شرمنده هستند، آن هایی که مدت هاست در تنهایی و سرگردانی دنبال یک روزنه امید بودند تا آرام و بی صدا اشک بریزند و به خدا بگویند که چقدر دنیا بر آنها سخت گرفته، که چقدر دلشان شکسته و چقدر تنها هستند و چقدر سپاسگزارند که تا "عرفه"، روز خوب خدا دوام آورده اند.   عرفه ، غایت آمال عارفین (کلیک کنید)   و...
3 آبان 1391

سرشار از مرثیه‏ هایم!

کوچک بودی که عطش و آتش کربلای بزرگ جدت را دیدی و با آن نگاه کودکانه گریستی؛ ماندی تا دردها را روایت کنی و حدیث زخم بگویی... آغوش بگشا ای تربت پنهان زهرا علیهاالسلام که فرزند مظلومی دیگر، به «غربت آباد بقیع» می ‏پیوندد.     مرا به حال دلم واگذارید! بگذارید مزار با خاک یکسان آن امام را، با نم ‏نم باران چشم ‏هایم، به طواف بنشینم. آه، باز هم بقیع، چه قدر این نقطه از زمین، مطهّر است! آرامگاه آسمانیان زمینی، مأمن افلاکیان خاک نشین. وای اگر لب باز کند، چه عقده‏ ها که می‏ گشاید، چه رازها که فاش می‏ کند! آری امشب هوای بقیع دارم؛ هوای غریبانه غرب...
1 آبان 1391